ورود

عضویت



- حاشیه - تئاتر - «جلال تهرانی» کارگردان «سونات پاییزی» در گفت‌وگو با ماهنامه‌ی «تجربه» - ۱۳۹۶.۰۲.۲۴ -

رسانه: گفت‌و‌گو

این گفت‌وگو در شماره‌ی ۵۰ ماهنامه‌ی تجربه به چاپ رسیده است.

با متن خودم رفتاری غربانه داشتهام /گفت و گوبا جلال تهرانی کارگردان نمایش سونات ‍‍‍‍پاییزی

بعضی هنرمندان گزیده کارند، کاری که انجام می دهند برایشان مهم است، تولیدشان شاید به ظاهر اندک باشد اما پربار است. این گزیده کاری از سر تنبلی نیست، اخلافشان این است، اما وقتی تولیدشان به ثمر می نشیند، کاری می شود کارستان. جلال تهرانی هم از این دست هنرمندان است. مرد ساکت و نجیب تئاتر با هر نمایشی که به روی صحنه می برد، مخاطب را به تمجید وادار می کند. او این بار نگاهی داشته به فیلمنامه «سونات پاییزی» اثر اینگمار برگمان.

شاید نقاط تشابه برگمان و تهرانی نگاه آنها به انسان سرگشته، رها شده و بی هدف باشد. انسانی که در دنیای مونولوگ، به دنبال برقراری ارتباط و دیالوگ است. به بهانه اجرای «سونات پاییزی» با جلال تهرانی به گفت و گو نشسته ایم.

- در این سال ها جلال تهرانی به عنوان نمایشنامه نویس- کارگردان شناخته شده؛ یعنی او به عنوان کارگردان از نمایش های خودش استفاده می کرد و نه برداشت یا بازخوانی مثلا داستان یا رمان نویسنده دیگر. چه اتفاقی باعث تغییر عادت شما شد؟

خب این سال ها کارگردانی یکی از مشاغل من شده است. این شغل مستقل از درام نویسی برای من کارنامه ای ساخته است. به عنوان کارگران به تناسب حال و اوضاع خودم، هر بر متنی را برای اجرا انتخاب می کنم. بعد آن را فارغ از اینکه متن را چه کسی نوشته است، تمرین می کنم. تا آنجا که خودم فهمیده ام در مواردی هم که متن خودم را کارگردانی کرده ام، با متن های خودم رفتاری غریبانه داشته ام. فکر می کنم این انتخاب هم بیشتر به تجربه گرایی مربوط می شود تا تغییر عادت. 

- ویژگی فیلم نامه برگمان چه بود که شما را برای اجرای نمایشی از آن ترغیب کرد؟

مهمترین ویژگی برگمان، توانایی او در نوشتن است. ضمن اینکه ساختار فیلمنامه او در حین اقداری که دارد، با روش هایی که متن تا به امروز در نوشتن تجربه کرده ام تفاوت زیادی دارد. میل به تجربه متفاوت مرا به این کار ترغیب کرد.

- کارگردانی متن دیگری یک ضرورت حرفه ای است یا اجبار؟ زیرا در این سال ها نمایشنامه نویسان دیگری همچون نادر برهانی مرند، کوروش نریمانی، محمد یعقوبی و... نیز از متون ترجمه استفاده کرده اند.

برای من اجباری در کار نبوده است. دست کم به اندازه ده پروژه بعدی هم متن اجرا نشده دارم. یعنی که این تنها یک انتخاب بوده است.

- نگاه اجتماعی برگمان برای شما جالب بود؟ یا نگاه خلاقی- دینی او؟

فرمی که در نوشتن تجربه کرده است، برایم جالب بود. اینکه آدم هایش مدام قصه هایی می گویند که مربوط به گذشته است اما کنش میانشان در زمان حال شکل می گیرد.

- حذف برخی از کاراکترها مانند همسر «اوا»، معشوق «شارلوت» و حتی خواهر کوچکتر «هانا» ضرورت اجرایی بود؟

شاید ضرورت اجرایی نبود؛ بلکه حضورشان با نگاهی که من این روزها به تئاتر دارم،مغایرت داشت. ویکتور در آن فیلم به نوعی در نقش همسرایان تئاتر یونان ظاهر شده است. و آن مقدار حس انگیزی که هلنا در فیلم سونات پاییزی دارد، چیزی نبود که من بخواهم. برگمان به کمک این دو شخصیت، فیلم خود را در اوج حس انگیزی به پایان می برد و تماشاگر را با حس و حال غمناکی از سالن سینما بیرون می فرستد. این حد از احساسات گرایی این سال ها جذابیتش را برای من از دست داده است.

- در واقع این حذفیات بیشتر به ساختار درام کمک می کرد یا زیبایی شناسی اجرا؟

طبعا اول ساختار را تغییر می دهد و بعد ساختمان تازه زیبایی شناسی خودش را به همراه می آورد.

- یکی از شاخصه های اجراهای قبلی شما استفاده از سکوت بود، اما در «سونات پاییزی» معکوس عمل کردید و ما با مونولوگ های طولانی روبه روایم. چرا؟

خب این ویژگی متن برگمان است. در کارهای من هم مونولوگ کم نبوده است. اما این کار واقعا با زنجیره ای از مونولوگ ها ساخته شده است. البته که من به ضرورت شکل تازه، بخش هایی را میان دو بازیگر تقطیع و تقسیم کرده ام.

- سکون در میزانسن های کاراکترها از ویژگی های کارگردانی شماست اما این بار این سکن بیشتر در پوزیشن بازیگران نمایان است تا فضای غالب نمایش، چرا؟

این نگرانی که حرکات اضافه از جانب من یا بازیگران به کار تحمیل شود، همواره وجود داشته است. یعنی مراقب بوده ام که حرکات از مواجهه صادقانه گروه یا متن تولید شوند. خب در این پروژه چون متن را دیگری نوشته بود، با احتیاط بیشتری عمل کردیم و به خاطر اشراف کمتری که به متن داشتیم، با احتیاط بیشتری عمل کردیم. وفاداری به متن و تحمیل نکردن خلاقیت اضافه به آن از اصول اولیه کارگردانی من است. متن خودم باشد یا برگمان فرقی نمی کند.

-در اجرای «سونات پاییزی» تاکید بیشتر بربیان صحیح کلمات است تا بر زیبای پوزیشن، این نکته را حتی در نورپردازی نیز رعایت کرده اند. نور بیشتر بر صورت و گردن بازیگران فوکوش شده تا بدن آنها، علت این تاکید چیست؟

فیلم سونات پاییزی پر از کلوزآپ است؛ ضمن اینکه دکوپاژ ومونتاژ درخشانی دارد. تئاتر ما هم از ساختمان فیلم برگمان تاثیر گرفته است و هم از ساختار سینما در معنای عام؛ ضمن اینکه این یک تئاتر وراج است و بیان بازیگران بخش مهمی از اجرا را تشکیل داده است.

- در «سونات پاییزی» برگمان کاراکتر «اوا» با بازی لیو اولمن، تکیده تر و درونگراتر از بهاره رهنماست، این برون گرایی انتخاب شما بود؟

به بهره مندی این تئاتر از تضادی که میان برونگرایی خانم رهنما با درونگرایی نقش وجود دارد، امید داشتیم. این برای هر دوی ما تجربه مهم و چالش جذابی بود.

- بسیاری معتقدند «سونات پاییزی» اوج شکوه بازیگری اینگرید برگمن در نقش شارلوت است؛ یکجور وصیت نامه هنری اما در نمایش شما هر دو کاراکتر به یک اندازه به چالش کشیده می شوند، این ضرورت اجرایی است؟

خود برگمان سال ها بعد اعتراف کرده که به خاطر بیماری سرطان اینگرید برگمن در هنگام ساخت این فیلم، از پرداختن به شخصیت لیو اولمان غافل مانده است. او به نوعی از بزرگواری لیو اولمان و کنار آمدنش با این مسئله قدردانی کرده است. اما در فیلمنامه هر دو کاراکتر پا به پای هم پیش می روند. خب من این مصاحبه را اخیرا دیده ام. اما از ابتدا هم معلوم بود که در فیلم به نقش اوا آن طور که باید پرداخته نشده است. حتی فیلم برگمان با فیلمنامه اش تفاوت های ظریف و در عین حال مهمی دارد. به همین خاطر بخش هایی از تئاتر ما اصلا در فیلم برگمان نیست. یعنی از فیلمنامه به اجرای ما آمده است. این طور به نظر می رسد که درخشش بیشتر اینگرید برگمان در آن فیلم، بیشتر به عواطف جاری در هنگام تولید فیلم مربوط بوده است تا دلایل ساختاری.

- چطور به انتخاب گلچهره سجادیه برای بازی در نقش شارلوت رسیدید؟

خانم سجادیه بازیگری باتجربه، صاحب سبک با قدرت و کاریزمای زیاد روی صحنه است. حضور ایشان در تئاتر و سینمای ایران نعمت است.

- علت استفاده از آکسان گذاری در دیالوگ گویی کاراکتر چیست؟ تعمیم مشکل کلامی خواهر کوچک تر یعنی هانا به دوکاراکتر دیگر یا یک تجربه اجرایی؟

تجربه اجرایی است. از آنجا که این تئاتر به سینما خیلی مربوط است، ما انتخاب هایی در حوزه حرکت، تصویر، نور و بیان داشتیم تا ناخودآگاه، سینما بودن سونات پاییزی را به رخ بکشیم. فضای خالی میان جمله ها را به همین خاطر حذف کردیم تا یک جور صناعت سینمایی و تکنیکی را تداعی کنیم. به ناچار سکوت ها باید به جای دیگری از جمله منتقل می شد. سکوت ها را به پیش از افعال منتقل کردیم. البته که هیچ انتخابی در تئاتر تنها یک دلیل ندارد و به یک مفهوم هم دلالت نمی کند.

- این آکسان گذاری ها نشانه ای بر عدم ارتباط مادر و دختر بود؟

می تواند باشد. می تواند به ضعف توانایی در ارتباط دلالت کند.

- درمیزانسن های شما، شارلوت (مادر) و اوا (دختر) از هم فاصله دارند، این نشانهای از اختلافات درونی آن هاست؟

این هم از انتخاب هایی است که قرار است تداعی گر سینما باشد. اما بله، آنها در دو خط مجزا قرار گرفته اند و برای شکستن این فاصله باید تلاش زیادی بکنند.

- نگاه اجتماعی همواره در اجراهای شما دیده می شود؛ ضرورت اجتماعی سونات پاییزی در این مقطع زمانی چیست؟

در اینکه نگاه اجتماعی در آثار من هست، با شما موافقم. اما عمد و تاکیدی در اجتماعی بودن آنها ندارم. سونات پاییزی به شدت انسانی است. مسئله تئاتر و مسئله من هم مواجهه انسان با هستی است؛ همواره بوده است. اما در هر تئاتری همه ابعاد اجتماعی و سیاسی و... هم وجود دارد.

- آیا نگاه شما به فاصله بین نسل هاست؟

مسئله تنهایی آدم هاست. میان آدم های یک نسل هم فاصله بنیادین و عمیقی وجود دارد.

- برگمان یک کارگردان اخلاق گراست و شما کارگردانی هستید که همواره در آثارتان نگاه اجتماعی جلوه بیشتری دارد؛ چگونه توانستید به نقاط مشترکی در اثر برگمان و خود برسید؟

اخلاق و اجتماع دو زمینه جدا از هم نیستند. در مواجهه با هر اثر کامل شده ای، بسته به دیدگاه، می توان تأویل اخلاقی، اجتماعی، عشقی و... را به طول کامل داشت. فکر می کنم وجه مشترک در این بین همان پرداختن به مقوله انسان در هستی است.

- آیا استفاده از اثر هنرمندی دیگر برای کارگردانی به عنوان آغازی بر تجربه های آینده شماست؟

این یک تجربه است. من همیشه به متن های دیگر نظر داشته ام. ده سال قبل گالیله برشت را برای اجرا به تئاتر شهر پیشنهاد کردم که نپذیرفتند. این تجربه، تغییر رویه محسوب نمی شود. ممکن است باز هم تکرار شود.

- «سونات پاییزی» را در ادامه تجربیات قبلی خود می دانید یا اینکه این نمایش در طبقه بندی دیگری قرار می گیرد؟

در ادامه تجربیات قبلی است؛ ضمن این که هر پروژه ای استقلال خودش را هم دارد؛ باید داشته باشد. من این طور فکر می کنم.

منبع: ماهنامه تجربه، شماره ۵


   https://maktabetehran.com/images/-Articles-/-Theatre-/-Articles-Interview-Jalal_Tehrani-/-Articles-Interview-Jalal_Tehrani-Autumn_Sonata-Tajrobe-1396.02.24-.pdf

- حاشیه - تئاتر - صحبت‌های «جلال تهرانی» کارگردان «سونات پاییزی» در نشست مطبوعاتی - ۱۳۹۶.۰۱.۱۵ -

رسانه: گفت‌و‌گو

نشست مطبوعاتی تئاتر «سونات پاییزی»، با حضور «جلال تهرانی»، «گلچهره سجادیه»، «بهاره رهنما» و دیگر عوامل این اجرا، پانزدهم فروردین‌ماه ۱۳۹۶ در مکتب‌تهران برگزار شد.

جلال تهرانی در نشست رسانه‌ای نمایش«سونات پاییزی»: «سونات پاییزي» اثري بی ادعا و یک نوع مواجهه بافیلم برگمان است نشست رسانه‌ای نمایش «سونات پاییزی» که قرار است از ۱۶ فروردین ماه در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رود، روز گذشته ۱۵ فروردین ماه باحضور جلال تهرانی کارگردان اثر،بهاره رهنما، گلچهره سجادیه و دیگر عوامل این اثر در مکتب تهران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، جلال تهرانی در نشست خبری جدیدترین اثر نمایشی اش، نمایش «سونات پاییزی» را اثر بی ادعایی معرفی کرد و افزود: «۲۰ سال پیش نمایشنامه این اثر را برای یکی از دوستانم بازنگری کردم اما امکان اجرا پیدا نکرد، تا اینکه در گفتوگو با بهاره رهنما درباره این متن صحبت کردیم و من متوجه شدم او نیز فیلم و متن این اثر را دوست دارد، بنابراین تصمیم گرفتیم تا آن راباهمکاری هم اجرا کنیم.» 

وی با تاکید بر اینکه با کار بیشتر بر روی این اثر میتوانستیم به نتایج بهتری دست یابیم، تصریح کرد: «نمایش«سونات پاییزی» به اقتضای تئاتر بودن، امکانات،سالن وشرایط موجود نسبت به آنچه در نسخه سینمایی میبینیم متفاوت است. ما اصلا نمیتوانیم با آن رقابت کنیم چون اینکار تئاتر است.»
 

تهرانی همچنین در سخنانش «سونات پاییزی» را کاری بی ادعا و یک نوع مواجهه با فیلم «سونات پاییزی» برگمان نامید و در ادامه افزود: «ما میخواستیم بخشی از آنچه که در فیلم وجود دارد را روی صحنه هم به نمایش درآوریم اما بعد به این نتیجه رسیدیم که آن را حذف کنیم. به همین دلیل از آنجا که قصد نداشتیم یک نمایش شسته رفته به صحنه ببریم، تصمیم گرفتیم این کار را در قالب یک گروه تئاتری و با لباس تمرین اجرا کنیم.» 

وی در بخش دیگری از سخنانش از حضور گلاب آدینه در کنار بهاره رهنما در نقش «شارلوت» سخن گفت و در در ادامه اظهار کرد: «پس از یک ماه تمرین وی از نقش فاصله گرفت و در نهایت به این احساس رسید که آن را دوست ندارد و نمیتواند با آن ارتباط برقرار کند، بنابراین تصمیم گرفتیم گلچهره سجادیه را جایگزین کنیم.» بهاره رهنما بازیگر نمایش«سونات پاییزی» نیز در این نشست رسانهای عنوان کرد: «با وجود اینکه روحیه چالشگری دارم، اما تئاتر را تنها گزینه برای انتخاب میدانم و در اجرای این نمایش نیز خود پیشنهاد همکاری را به تهرانی دادم و وقتی متوجه شدم ایشان سالها قبل تصمیم به اجرای این نمایش داشتند، دعا کردم هرچه زودتر این اتفاق رخ دهد. معتقدم «سونات پاییزی» یکی از بهترین نمایش هایی است که پس از انقلاب اجرا میشود. ضمن اینکه جدا از حضور خودم در این نمایش دوئتی که میان دو بازیگر زن در این نمایش وجود دارد یکی از ویژگیهای بارز آن است.» وی در ادامه سخنانش اعلام کرد: «من بیشتر دوست داشتم نقش«شارلوت» را که در حال حاضر به گلچهره سجادیه سپرده شده بازی کنم اما در این اجرا نقشِ اوا را ایفا خواهم کرد.معتقدم این نمایش یکی از بهترین تئاترهای بعداز انقلاب خواهد بود.»

 

  https://maktabetehran.com/images/-Articles-/-Theatre-/-Articles-Interview-Jalal_Tehrani-/-Articles-Interview-Jalal_Tehrani-About_Autumn_Sonata-1396.01.15-.pdf

- حاشیه - تئاتر - «جلال تهرانی» طراح و کارگردان «فصل شکار بادبادک‌ها» در گفت‌وگو با «اعتماد» - ۱۳۹۴.۰۵.۲۶ -

رسانه: گفت‌و‌گو

  

- حاشیه - تئاتر - «جلال تهرانی» کارگردان «سونات پاییزی» در گفت‌وگو با هفته‌نامه‌ی «چلچراغ» - ۱۳۹۶.۰۲.۰۳ -

رسانه: گفت‌و‌گو

این گفت‌وگو در شماره‌ی ۷۰۲ هفته‌نامه‌ی چلچراغ به چاپ رسیده است.

 

 

گفت وگو با جلال تهرانی و بهاره رهنما، کارگردان و بازیگر نمایش «سونات پاییزی»

الهه حاجی زاده، سیدمهدی احمدپناه

کارگردانش می گوید که این نمایش تنها یک مواجهه با فیلم «سونات پاییزی» برگمان است، اما نام اثر و عوامل آن به اندازه دیدن فیلمش وسوسه انگیز است. وقتی از نمایش «سونات پاییزی» حرف می زنیم که نوشته برگمان بزرگ است و گلچهره سجادیه گزیده کار و بهاره رهنما در آن بازی می کنند و جلال تهرانی با وسواس همیشگی اش آن را کارگردانی کرده. داستانی که درباره یک مادر و دختر موزیسین است که لحظات در کنار هم بودنشان و تنش جاری بر صحنه ها، مانند یک قطعه موسیقی ما را با خود همراه می کند. آن چه خواهید خواند، گفت وگویی است با جلال تهرانی و بهاره رهنما، کارگردان و بازیگر نمایش «سونات پاییزی»، برای آشنایی بیشتر با ویژگی های این مواجهه.

وقتی از نمایش جلال تهرانی صحبت می کنیم، یکی از ویژگی های بارزی که خیلی سریع از ذهن می گذرد، شیوه بیانی خاصی است که بازیگرانش از آن استفاده می کنند. از چه زمانی و با چه رویکردی به این شیوه علاقه مند شدید؟

جلال تهرانی: این یک شیوه خاص و تکراری نیست. هر بار به تناسب پروژه ممکن است شیوه ای در بیان اتخاذ شود. در زبان، زنجیره ای از قوی ترین قراردادهای ارتباطی هست و این قراردادها در بیان، به لحن نیز تسری می یابد. دست بردن در این قراردادها هنگام نوشتن کار من است. اما به وقت کارگردانی، به آن چه در متن اتفاق افتاده، بسنده نمی کنم. گاهی در لحن نیز دست می برم. آویختن به قراردادهای موجود با آن چه من به عنوان تئاتر به رسمیت می شناسم، نمی خواند.

به عنوان بازیگر، این شیوه چه چالش ها و جذابیت هایی برای شما داشت؟

بهاره رهنما: من از فضای کاملا رئال به فضای این نمایش پیوستم و برایم کمی سخت بود. به این دلیل که سبک بازی من و نمایش هایی که تا به حال تجربه کرده ام، متفاوت بوده است. به هرحال این تجربه برایم جالب بود، به این دلیل که فضاهای تازه، کلیدهای حسی را درونم روشن می کرد.

شما جایی گفتید نقشی که در نمایش «سونات پاییزی» بازی می کنید، سخت ترین تجربه بازی برای شما تا به حال بوده است. واقعا این طور است؟

بهاره رهنما: بله، واقعا این طور بوده و هر روز هم بیشتر می فهمم که این نقش چقدر مهم، سخت و جذاب است. من دوست داشتم با دکتر تهرانی کار کنم و به این دلیل که شیوه کارش برایم آشنا نبود، تجربه کردن این کار بسیار جذاب بود. وقتی در سینما و تئاتر دست به انتخاب نقش می زنم، به این دلیل که خودم هم کارگردانی میکنم، کار با کارگردان های دیگر به کار خودم هم کمک می کند. نقشی که بازی می کنم، یک زن موزیسین سرد، خوددار و افسرده است که فرزندش را از دست داده است، و از هر نظر از من دور بود. ما هر شب بدون هیچ گونه گریم روی صحنه می رویم و دکتر تهرانی هم تاکید بر دیده شدن تمام خطوط و حالات طبیعی چهره ما دارند.

کار کردن با گلچهره سجادیه چطور بود؟

بهاره رهنما: او یکی از بازیگرانی بود که همیشه دوست داشتم در کنارش کار کنم. از نظر من، خداوند بازیگران را برای بازی در تئاترها انتخاب می کند و در این نمایش هم گلچهره سجادیه بهترین گزینه بود.

آیا شخصیت واقعی شما به شارلوت نزدیک تر نیست؟ با توجه به این که خودتان هم یک سلبریتی هستید و هم یک دختر دارید؟

بهاره رهنما: اعتراف می کنم اگر قرار بود واقع گرایی را در نظر بگیریم، جدا از تفاوت سنی من و شارلوت، فکر می کنم نزدیکی بین من و شارلوت بود، اما برای من جالب است که دکتر تهرانی در دورترین حالت ممکن از من به عنوان بازیگر استفاده کرده است و...

ما در این نمایش شاهد هستیم که خیلی از عناصری که می توانست در این نمایش وجود داشته باشد، از صحنه حذف شده اند. با چه نگاه و رویکردی به این سادگی در نمایش رسیدید؟

جلال تهرانی: تئاتری که برای دست یابی به آن تلاش می کنم، تئاتر آماتور است. این تئاتر در دست اندازی به خیلی عناصر صحنه با احتیاط عمل می کند.

اگر این عناصر از صحنه حذف نمی شدند، کار شما به عنوان بازیگر ساده تر نبود؟

بهاره رهنما: به هرحال وقتی آکسسوار کم می شود، ابتدا بازیگر فکر می کند کارش سخت تر شده است. من وقتی خودم هم کارگردانی می کنم، طرفدار صحنه بی چیز هستم و تا جایی که ممکن است، صحنه را مینیمال تر در نظر می گیرم. پیش از این با شیوه کار آقای تهرانی آشنایی داشتم و فکر می کنم در این شیوه، بازیگر تکیه گاه هایش را از دست می دهد و مستقل تر وارد ذات بازی می شود و درنهایت نتیجه هم متفاوت تر می شود.

یکی از نقاط قوت این نمایش، استفاده از لباس تمرین در حین اجراست که باعث می شود فاصله نمایش با فیلم آن، در ذهن بیننده حفظ شود. آیا از ابتدا و در متن اولیه، این رویکرد را نسبت به طراحی لباس داشتید؟

جلال تهرانی: اجرا در این پروژه مرحله ای از تمرین است. در این مرحله بسیاری از طراحی ها ازجمله طراحی لباس در اوایل شکل گیری خود هستند. بهاره رهنما: دکتر تهرانی از همان ابتدا به ما گفت که نمایش «سونات پاییزی» را کار نمی کنم، بلکه در واقع مواجهه ای با این متن داریم که برگمان هم یک فیلم درخشان از آن ساخته و یکی از بهترین نوشته های اینگرید برگمان هم بوده. لباس تمرین به ما در این حس وحال و نگاه به متن کمک می کند و حس می کنیم لحظاتی از متنی درخشان در تاریخ تئاتر جهان را بازسازی می کنیم.

در این نمایش می بینیم که شخصیت های دیگری که در فیلم حضور دارند، از نمایشنامه حذف شده اند، فکر می کنید حضور آن ها در روند مواجهه شخصیت ها با کنش متن موثر ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ نبوده؟

جلال تهرانی: ویکتور به عنوان راوی و هلنا به عنوان عنصر فضاساز یا دل غشه آور، به ترتیب، وجوه قصه گو و ملودراماتیک این تئاتر را تقویت می کردند. وجود آن ها می توانست برای طیف وسیعی از مخاطبان تولید هیجان و جذابیت احساسی و عاطفی هم بکند. من چند سالی هست که دیگر به اقناع عواطف طیف وسیع فکر نمی کنم. بهاره رهنما: آقای تهرانی در تئاتر یک چهره منحصربه فرد است، روش و سبک خودش را دارد و حذف شخصیت ها در کار او چیزی شبیه به همان حذف آکسسوار از صحنه و لباس و گریم و... است و به ادامه نگاه تهرانی به این متن کمک می کرد.

روابط در فیلم «سونات پاییزی» و به طبع آن، در نمایش شما بیشتر مبتنی بر گذشته است. از سوی دیگر شما نیز این نمایش را در گذشته نوشته بودید و امروز دوباره با آن مواجه شده اید. به طور کلی گذشته تا چه اندازه در زندگی امروز شما دخیل است؟

جلال تهرانی: هیچ اندازه. گذشته اهمیتی ندارد. ضمنا این متن را برگمان نوشته است. من فقط آن را برای صحنه تنظیم کرده ام. بهاره رهنما: فکر می کنم در زندگی من و همه انسان هایی که در زمینه ادبیات کار می کنند، گذشته سایه پررنگی دارد که هم می تواند مثبت باشد هم منفی. از متن هایی که می نویسم هم فکر می کنم پیداست که درگیر گذشته هستم، اما سعی می کنم این درگیری را کنترل کنم و در بستر ادبیات از این گذشته بهره ببرم، چراکه بیشتر از این من را به اضمحلال روحی می کشاند.

اگر امروز این امکان برای شما به وجود بیاید، چه بخشی از گذشته خود را تغییر خواهید داد؟

جلال تهرانی: این سوال خیلی کلی است. من فقط در زمینه تئاتر به آن پاسخ می دهم: اگر همه چیز همان طور باشد که بوده است، من هم هیچ بخش آن را تغییر نخواهم داد. بهاره رهنما: اصولا انسان حسرت خواری نیستم و به این دلیل که با برنامه ریزی زندگی می کنم، تقریبا از هیچ کدام از اتفاقت زندگی ام پشیمان نیستم، اما حالا به این دلیل که در سنی هستم که قدر پدر و مادر را بیشتر می فهمم، با کار در این نمایش که با وجدان انسان در برابر خانواده اش سروکار دارد، شاید لحظه هایی را که با پدر و مادرم تندی کرده ام، حذف کنم. در این سن انسان بیشتر متوجه این مسائل می شود. باور دارم هرنقشی برای من مثل معلم معنوی است که قرار است به من نکاتی را یاد بدهد و نقش ایوان در نمایش سونات پاییزی این حس را به من انتقال می دهد.

در این نمایش دو شخصیت زن به ظاهر به هم علاقه مندند، ولی در باطن فاصله زیادی با یکدیگر دارند. این چنین روابطی را تا چه اندازه در جامعه امروز و بین نسل امروز مشاهده می کنید؟

جلال تهرانی: من این فاصله را نه تنها میان نسل های متوالی، بلکه میان اعضای یک نسل هم عمیقا احساس می کنم. بهاره رهنما: خیلی زیاد. فاصله بین نسل ها در همه جهان خیلی بیشتر شده است و با گذشته خیلی فرق کرده. شاید یکی از دلایل تغییر روابط در فضاهای مجازی و... باشد. والد و فرزند همیشه رابطه جزر و مدی دارند و لحظات مختلفی در زندگی آدم ها وجود دارد و هر کس این نمایش را می بیند، با بار فکری خودش و روابطش با خانواده خودش روبه رو می شود.

مشکل درک نسل های مختلف از یکدیگر یکی دیگر از پیرنگ های این نمایش است. شما خودتان با نسل قبل از خود درباره چه مسائلی اختلاف داشتید، یا آن ها را درک نمی کردید؟

جلال تهرانی: درک نسل گذشته به نظر بعید می رسد. من از نسلی هستم که نسل گذشته را بی حرف و حدیث هضم می کردند. بهاره رهنما: بیشترین مسائل هم نسل های ما مسائل سنت بوده است و ما از این هنجارها گریزان بودیم و می خواستیم تابو را بشکنیم. من همیشه تلاش می کردم از تصویر تکراری زن و شمایل کاغذی که از هنرمند در جامعه دیده می شود، دوری کنم.

آیا با نسل بعد از خود هم این مسائل را دارید؟ مثلا با فرزندان؟

جلال تهرانی: سعی می کنم انتظاری نداشته باشم. بهاره رهنما: من بین دوستی و مادر بودن با پریا دست به انتخاب زدم و دوستی را انتخاب کردم. اختلافات بین من و پریا کم است، ولی نمی توانم بگویم بین ما هیچ اختلافی وجود ندارد.

خیلی از افراد مانند شخصیت شارلوت در «سونات پاییزی» که در زندگی حرفه ای شان موفق هستند، در زندگی خانوادگی با مسائلی مواجه می شوند که شاید افراد عادی تر کمتر با آن رودررو باشند و در خیلی از موارد نمی توانند از پس حل کردن آن مسائل بربیایند. فکر می کنید این افراد، چرا قدرتی را که در مواجهه با کار دارند، در رویداد های خانوادگی ندارند؟

جلال تهرانی: افرادی مانند شارلوت فرزندانشان را عمیق تر بار می آورند، با توقعاتی عمیق تر. و گاهی حتی لوس تر. مشکلات خانوادگی در همه اصناف وجود دارد. شارلوت و دخترش بلدند که درباره آن حرف بزنند. می توانند خود را و رابطه خود را عمیق تر بررسی کنند. شاید اغلب دیگران چنین توانی ندارند. بهاره رهنما: نمی توان گفت این قدرت در آن ها وجود ندارد. انسان های عادی هم گاهی نمی توانند بین زندگی شخصی و کاری موازنه و تعادل برقرار کنند. در کل به نظرم هر تصمیمی در دنیا، چیزهایی به انسان می دهد و چیزهایی را از او می گیرد. به هرحال بحث تمرکز کردن است که در دنیا می گویند کسانی که خیلی در کارشان موفق هستند، با شغلشان ازدواج کرده اند و اولویت آن ها شغل آن ها شده است و انسان های خیلی زبده و برتر در هنر و علم اصولا انسان های تنهایی بوده اند و نمی توانند اطرافیانشان را برای مدت طولانی کنار خودشان نگه دارند، به این دلیل که وقتی کار یک انسان جهانی و شاخص می شود، انرژی و وقت فرد را می گیرد، اما به هرحال استثنا هم وجود دارد و به انرژی افراد هم بستگی دارد.

 

 

 

https://maktabetehran.com/images/-Articles-/-Theatre-/-Articles-Interview-Jalal_Tehrani-/-Articles-Interview-Jalal_Tehrani-Autumn_Sonata-Chelcheragh-1396.02.03-.pdf