پیام رضایی | درباره تئاتر فصل شکار بادبادک ها
تیرماه و «فصل شکار بادبادکها»
تئاتر برای من پرداختن به فرم و ساختار است
پیام رضایی
جلال تهرانی نامی معتبر و آشنا در تئاتر ایران و تداعیکننده «مکتب تهران» است. جلال تهرانی جهان ذهنی غریب و منحصر به فردی دارد که حالا دیگر مشخصه آثار اوست. او که پس از وقفهای چند ساله به فضای تئاتر ایران برگشت همواره مخاطبان خاص خود را داشته است. وی که در اوج موفقیت و در حالی که خود را به عنوان یکی از مستعدهای تئاتر مطرح کرده بود از ایران رفت، در بازگشت با افتتاح مکتب تهران، حضورش جلوهای متفاوت یافت. زیرا علاوهبر خلق آثار متفاوت، به آموزش و میدان دادن به جوانان نیز میپردازد. «آنچه مکتب تهران فراهم میکند محیطی است که در آن هنرجویان دور هم جمع میشوند و از یکدیگر یاد میگیرند و این محیط جایی است که آدمها استعدادهای خودشان را در آن کشف میکنند، اگر نه هنر چیزی نیست که بتواند به کسی یاد بدهد؛ کسی که میخواهد کار هنری بکند میبایست کار ببیند، مطالعه کند حتی نه الزاما در حیطه کاری خودش، بلکه در حیطهای دیگر خودش را تقویت کند و به خودش احترام بگذارد.» این حرفهای تهرانی درباره مکتب تهران و فلسفه آن است.
حالا تهرانی خبر از اجرای یک نمایش جدید داده است. «فصل شکار بادبادکها» نام این نمایش تک پرسوناژ است که گویا در سالن اصلی تئاتر شهر به صحنه خواهد رفت و بهنوش طباطبایی بازیگر این اثر خواهد بود. تهرانی در گفتوگو با «اعتماد» از دلایل انتخاب این اثر برای اجرا گفت: «در واقع توی گرفتاریهای مکتب تهران دوست داشتم پروژههای تئاتر نخوابد و اجرای آثار ادامه پیدا کند. فکر کردم اگر کار تک پرسوناژ باشد، میتوانم در کنار مدیریت این کارها، آن را هم پیش ببرم.»
همه آنهایی که با کارهای جلال تهرانی آشنا هستند میدانند که او نگاه و شاید مانیفست خاص خودش را در مورد تئاتر دارد. او چنان که خودش میگوید هیچگاه مضمونگرا نبوه است. «همیشه این را گفتهام تئاتر برای من صراحتاً پرداختن به فرم و ساختار است. هیچگاه به دلایل مضمونی سراغ تئاتر نرفتهام. این کار هم برای من تجربه تازه در فرم است.» کار تک پرسوناژ چه درکارگردانی و چه در بازی یک چالش تمام عیار است. به همین دلیل است که اجرای این نوع آثار همواره میتواند نشانه پختگی و توانایی باشد. به ویژه اگر متن را جلال تهرانی نوشته باشد و آن را کارگردانی کند.
این توصیف بهنوش طباطبایی از این تجربه است: «خیلی زیاد برایم جذاب است. اگر اشتباه نکنم آنطور که شنیدهام فقط آقای پسیانی در سالن اصلی یک کار تک پرسوناژ را اجرا کردهاند ولی خودم. اینها هم به جذابیت ماجرا میافزاید و هم خیلی کار را سخت میکند. اما با شناختی که از آقای تهرانی دارم میدانم که عنوان بازیگر باید خودت را به ایشان بسپاری و در متن رها شوی.» طباطبایی که قرار است بازیگر این اثر باشد در گفتوگو با «اعتماد» با تأکید بر اینکه توضیح فضای این اثر سخت است، گفت: «کارهای جلال تهرانی را واقعا نمیشود توضیح داد. هر کس خودش باید ببیند و دریافت خودش را داشته باشد. با شناختی که از کارهای آقای تهرانی دارم فقط این را میتوانم بگویم که آقای تهرانی دنیایی را در آثارشان خلق میکنند که اتفاقاً ناآشنا نیست ولی عجیب است و هر کسی یکجور با آن مواجه میشود. مثل تئاتر سیندرلا. ما تا شب آخر دنبال خلق آن فضا بودیم. من به عنوان بازیگر هر شب یک کشف تازه داشتم و خود من حتی بعد از تمام شدن اجرا هم دریافتم از کار کامل نشد. چون کار خیلی قابلیت برداشتهای متفاوت داشت. میخواهم بگویم خیلی به فضای ذهنی هر تماشاگر بر میگردد.»
طباطبایی میگوید جلال تهرانی صحبتهای اولیه را پاییز سال گذشته با او داشته است و از بهمنماه نیز متن را خوانده و تمرینات کم و بیش آغاز شده است. «البته خب اوایل تمرینها پیوسته نبود چون آن موقع من، هم درگیر یک سریال بودم و هم مشغول تمرین کار آقای رحمانیان. ولی خب بعد تمرینهای ما مستمر شد و کار را ادامه دادیم.» اما این بازیگر که در نمایش سیندرلا نیز ایفای نقش میکرد، تجربه کار با جلال تهرانی را تجریهای لذتبخش میداند. «مشخصه آقای تهرانی این است که با جزییات میدانند چه میخواهند اما آن را دیکته نمیکنند. خیلی با آرامش و تکنیکها خاص آن را به کار تزریق میکنند و ناگهان میبینی چیزی شدهای که کارگردان میخواهد اما تو به عنوان بازیگر لذت تمام را از «کشف کردن» بردهای! این لذتبخش است. یک جور هدایت نرم و بدون دیکته کارهای گل درشت و فشارآوردن بر بازیگر. به عنوان مثال در تمرینهای نمایش سیندرلا ما هر جور که میخواستیم و اتودی که فکر میکردیم خوب است، انجام میدادیم ولی در نهایت ما به یک سمت مشخص در حرکت بودیم. همان سمتی که کارگردان میخواهد و نمایش میطلبد. این خیلی لذتبخش و فوقالعاده است.» جلال تهرانی در حوزه فیلمنامهنویسی هم فعالیت دارد. «در جهنم باران میبارد»، «داستان تمام»، «کری»، «مرسی» از جمله فیلمنامههای اوست. از نکات جالب توجه در مورد او آن است که نگاه غریب او به جهان در فیلمنامههایش نیز مشهود است. برای مثال «مرسی» داستان غول چراغ جادویی است که به تهران میآید تا آرزوی مالکش را که پیرمرد است، برآورده کند، اما پیرمرد آرزویی ندارد!
باید منتظر ماند و دید که «فصل شکار بادبادکها» به عنوان نمایشی تک پرسوناژ بر صحنه سالن اصلی تئاتر شهر چه جلوهای از تواناییهای این کارگردان و بازیگرش را در مقابل چشمان مخاطب قرار میدهد. البته با توجه به سابقه کاری جلال تهرانی میتوان خوشبینانه به انتظار نشست. طباطبایی نیز نشان داده است اگر متن و کارگردانی خوب وجود داشته باشد، میتواند تاثیرگذار ظاهر شود. این نمایش قرار است از نیمه تیرماه روی صحنه برود.