گفتگوی آفتاب یزد با «جلال تهرانی» نویسنده و کارگردان نمایش «دو دلقک و نصفی»
ابزورد نویس نیستم
ارغوان دهقان
بیشترین شهرت جلال تهرانی به نوشتههای اوست. تهرانی سالهاست در عرصه نمایشنامهنویسی فعالیت دارد. او را با سبک ویژه نوشتهها و دیالوگنویسیاش میشناسند، به شکلی که بسیار ظریف و دقیق به مسایل اجتماعی میپردازد و در این میان تماشاگر را میان زمان معلق میکند. پیش از این آثاری چون «هی مرد گنده گریه نکن»، «تکسلولیها»، «مخزن» و «سیندرلا» را روی صحنه برده و اکنون با «دو دلقک و نصفی» خود را به عنوان کارگردانی موفق و صاحب سکب معرفی کرده است. تهرانی بیشک یکی از چهرههای تئاتر است که در حافظه تاریخی این هنر ماندگار میشود به بهانه اجرای واپسین نمایش او در سالن ناظرزاده پای حرفهای این کارگردان تئاتر نشستیم.
در نمایش «دو دلقک و نصفی» پیرو کارهای قبلیتان همان موضوعات اجتماعی مرتبط با قدرت را دنبال کردهاید. چرا؟
آنچه در طول تاریخ، تئاتر را ساخته، همین دعوای قدرت است. گاه این دعوا درون یک خانواده است، گاه درون یک کارخانه. طیفی از آثار معاصر این معادلات را به هم ریخته است اما کماکان اکثر تئاترها به دعوای میان دو یا چند نفر میگذرد که طبعاً در این دعوا آن که قویتر است پیروز میشود یا فکر میکند پیروز شده.
آیا رمزی در نوشتههای شما وجود دارد که جز خودتان کسی نمیتواند به این خوبی کارگردانیشان بکند؟ آیا وقتی متنی را مینویسید، صحنهها را میبینید؟
نه. هنگام نگارش معمولاً تصویر واضحی از صحنه ندارم. ممکن است کسی تا به حال متنهای من را به خوبی خودم کارگردانی نکرده باشد، ولی آیا او متنهای دیگر را به خوبی کارگردانی کرده؟ خب من هم مثل بقیه از متنهایم اجرای خوب، کم دیده ام اما کدام نویسنده از اجرای آثارش راضی بوده است؟
در اغلب کارهای شما تمرکز اصلی روی جملههاست و فضاسازی با دیالوگها شکل میگیرد و میزانسنهای سادهای دارند اما در این کار میزانسنها همراه با زمان پس و پیش میشوند و روند خطی وجود ندارد. به شکلی که تماشاچی زمان را گم میکند و گیج میشود. این اتفاق را ناشی از قلمتان و متن نمایشنامه میدانید یا نحوه کارگردانی و اجرا؟
در این اجرا هم اگر مخاطب زمان را گم کند، این چیزی نیست که من خواسته باشم. تکلیف زمان در این تئاتر معلوم است. بخشی از آن در زمان حال میگذرد. بخشی در گذشته و بخشی در آینده. این بخشها در هم تداخل دارند اما قرار نیست مخاطب گیج بشود. هر کجا زیتو نابالغ یا منشی حرف میزند، در گذشته اتفاق افتاد. هر کجا با رئيس حرف میزند، مربوط به زمان حال است و تقریباً هر جا هر سه با هم هستند، مربوط به آینده است. البته با شما موافقم که این قاعده در نمایشنامه وضوح پیشتری دارد و در اجرا به خاطر حذف لوازم و وسایلی مثل آیفون این ماجرا کمی کمرنگ شده است.
دلیل استفاد از فضای خشک و مکانیکی در اجرا چیست؟ شاید این استنباط بشود که فضای بروکراتیک و اداری را تداعی میکند. چرا در این نمایش هر پرسش با پرسش دیگر پاسخ داده میشود؟
گاهی پرسش با پرسش پاسخ داده میشود، گاهی نه. در این تئاتر آدمها در موقعیت پر التهابی قرار گرفتهاند. ممکن است گاهی سوال را با سوال جواب بدهند تا برای خود زمان بخرند.
با توجه به ساختار نمایش و ساختار زبانی آن، آیا میتوان آن را ابزورد نامید؟
من تا امروز به نیت ابزوردنویسی سراغ نوشتن نرفتهام اما ممکن است چنین برداشتی از برخی متنهایم شده باشد. شاید در این متن نشانههایی از تعاریف مارتین اسلین وجود داشته باشد.
در اجراهای شما نمایش در روندی اصولی و از پیش تعیین شده پیش میرود. متن نمایشنامه طی تمرینات بدون تغییر باقی میماند؟
متن نمایشنامه به ضرورت تغییر میکند. تعصبی روی متن وجود ندارد. هر بخش از آن اگر مابهازاهای بهتری پیدا بکند، میتواند جایگزین بشود.
چرا از بازیگران کمتر شناخته شده تئاتری در این نمایش استفاده کردید؟
همکاران این پروژه، از شایستهترین بچههای مکتب تهران انتخاب شدهاند. یکی از بنیانهای شکلگیری مکتب تهران، تعامل با نسلهای متأخر بوده است. کار با بچههای مکتب تهران همیشه در ذهن من بوده. خب این فرصت مغتنمی بود.
آیا تمرین کوتاه مدت برای اجرا، آن هم با گروه جدید یک ریسک نبود؟ چه چیزی باعث شد شما این ریسک را متحمل شوید؟
زمان کم برای تمرین این پروژه یک انتخاب بود. همه انتخابهای بعدی به تناسب این انتخاب صورت گرفتند. زمان تمرین این پروژه و نه در هیچ پروژه دیگری نقطه ضعف یا قدرت محسوب نمیشود. یک ویژگی است که باعث پدید آمدن این گونه تئاتری شده است. خیلیها هنور فکر میکنند نمایشنامه یا رمان خوب اثری است که چند سال صرف نگارش شده باشد. چه کسی این را گفته؟ زمان تکامل یک پروژه را انتخابهای شما تعیین میکند. یکی از جذابیتهای تئاتر به عنوان هنر زنده همین موقعیتهایی است که در آنها قرار میگیرد یا میسازد.
چرا تئاترهایتان را «آماتور» مینامید؟
در تئاتر آماتور همه اتفاقات یک پروژه به روی صحنه و اجرا محدود نمیشود. در تئاتر آماتور مخاطب در تألیف یک اثر مشارکت بیشتری دارد.
در مورد مکتب تهران، انگیزه راهاندازی مؤسسه و نحوه اجرا دادن به گروههای تئاتری توضیح بدهید.
مکتب تهران یک مؤسسه انتشاراتی و مؤسسه فرهنگی و هنری و یک آموزشگاه است. در این مجموعه مسابقات، کارگاهها و همایشهای متنوعی در زمینههای تئاتر، سینما، ادبیات، موسیقی، هنرهای تجسمی و... برگزار میشود. انگیزه اصلی اما ایجاد یک محیط سالم فرهنگی برای جوانانی است که میخواهند استعداد خود را در هر زمینه پیدا بکنند و پرورش بدهند. مناسبات اقتصادی این مجموعه هم در حدی است که بتواند به حیات خود ادامه بدهد. مناسباتت فرهنگی هیچ حد و مرزی ندارد. هر کس به تناسب شایستگی و لیاقت میتواند از بالاترین سطح آموزش و پرورش توسط اساتید معتبر هر فنی برخوردار باشد. بزرگان فرهنگ و هنر از هر طیفی به این مجموعه راه دارند و به مکتب تهران لطف دارند. مکتب تهران امیدوار است محل تعامل بیحاشیه نسلهای مختلف باشد. با اطمینان میشود گفت در این سرزمین تجربه نسلها به هم منتقل نمیشود مگر به واسطه آثارشان. مکتب تهران بیآنکه سلیقه و اندیشه خاصی را تحمیل بکند، تلاش دارد برای نسلهای مختلف و سلایق و اندیشههای متفاوت، امکان تعامل و تضارب نگرشها و مهارت ها را فراهم بکند.
آفتاب یزد، ۲ دی ۱۳۹۳