گزارش درباره اولین دوره «کارگاههای متمرکز تئاتر» مکتب تهران
فراتر از کلاس دانشگاه
ندا طیبی
روزنامه شرق، سال هشتم، شماره ۱۲۹۳، چهارشنبه ۲۲ تیرماه ۱۳۹۰
هر چند حالا دیگر شمار سالهای غیبت جلال تهرانی در تئاتر به هفت سال رسیده، اما در تمام این مدت نویسنده و کارگردان نمایشهای «هی مرد گنده گریه نکن»، «تک سلولیها»، «نفرتی تی» و «مخزن» از هنرهای نمایشی دور نبوده است. او علاوه بر نگارش چندین و چند نمایشنامه و فیلمنامه، انتشارات «مکتب تهران» را راهاندازی کرده و حالا نه فقط انتشارات بلکه موسسه فرهنگی – هنری «مکتب تهران» را تاسیس کرده؛ موسسهای که در کنار انتشارات که بیشتر بر انتشار کتابهای هنری، پژوهشی یا کودک و نوجوان متمرکز است، قرار است فعالیتهای آموزشی انجام بدهد مانند برپایی همایشهای علمی، برگزاری کارگاههای آموزشی یا حتی برگزاری جشنوارههای هنری و ... . و حالا این موسسه نوپا خود را با برپایی اولین همایش «کارگاههای متمرکز تئاتر» معرفی میکند. این همایش هم برای خودش بازار مکارهای است، ۱۶ عنوان موضوع دارد با چندین مربی گوناگون از هر سن و طیفی. «تماشا» (چگونه دیدن)، «بهداشت صدا»، «نسبت زاویه دید با روایت»، «رابطه کلام با عواطف، حالت و حرکت»، «عبور منطقی از واقعیت»، «شیوههای فنی خواندن نمایشنامه»، و ... حتی نگاهی گذرا به جدول کارگاهها نشانگر نگاه جزیینگرانه در انتخاب موضوعات است. البته مربیان خود، موضوعات کارگاههایشان را انتخاب کردهاند. میان این مدرسان هم نام هنرمندان با تجربهتری مانند فرهاد مهندسپور، حمید پورآذری، محمد رضاییراد، حسین کیانی دیده میشود تا نام جوانترهایی مانند علیاصغر دشتی یا پیام دهکردی و حتی نسل جوانتر از آنها یعنی احسان فلاحتپیشه یا امیر قنبری، محمد صادق ملکی و ... .
یه سمت یادگیری ساختاری
هیچ فرقی نمیکند چه رشتهای خوانده یا از کدام دانشگاه فارغ التحصیل شده باشید. بارها و بارها این جمله تکراری را شنیده و گفتهاید «دانشگاه چیز زیادی به ما یاد نداد. در حد یک آشنایی اولیه و کلی بود ...» بچههای «مکتب تهران» هم این موضوع را میدانند. آنها کوشش کردهاند برای همایششان موضوعاتی جزیی را انتخاب کتند و از این راه قدری از خلاهای آموزشی دانشگاهی را پر کنند. اما هدف از برگزاری این همایش چیست؟ این پرسشی است که طبیعتا جلال تهرانی به عوان مدیر موسسه و فردی که کارگاهها زیر نظر او برگزاری میشود، بهتر از دیگران میتواند به آن پاسخ گوید: «بیشترین آموزههای تئاتر ما در عمل رخ میدهد بنابراین بهترین راه پیشرفت در تئاتر، تمرین و کارهای اجرایی است، با توجه به اینکه در ایران امکانات اجرایی و تمرینی با تعداد متقاضیان، هنرجویان و هنرمندان تئاتر مناسبتی ندارد وجود این کارگاهها لازم است تا بچهها بتوانند به بهانه حضور در این گونه کارگاهها تمریناتی را که لازمه پیشرفت در تئاتر است، انجام بدهند.» اما این تنها هدف این همایش نیست: «هدف دیگر این است که ما هم فضای تئاتریمان را از کلیگوییها، سخنرانیها و تئوریپردازیهای ایدئولوژیک به سمت یادگیری ساختار و تکنیکهای تئاتری ببریم. در واقع ما خودمان را هم که مدعی مربیگری هستیم به گونهای محدود میکنیم به حرف زدن درباره مهارتهای تئاتری و نه درباره بینشها و جهانبینی خودمان نسبت به تئاتر.» قرار است این همایشها ادامه پیدا کند. این تاکیدی است که موسسه دارد. تهرانی البته به این موضوع هم اشاره دارد که: «ما همایش اول را که قطعا ضعفهایی خواهد داشت با یک نگرش کلیتر به موضوعات برگزار میکنیم اما در تداوم این همایشها موضوعات را با دستهبندی حسابشدهتری پیش میبریم. به این معنا که در تداوم این همایشها یک بستر کلی را پیشنهاد میدهیم و مربیان و استادان خودشان کارگاههای مورد نظر را تعریف خواهند کرد. ما علاقمندیم این همایشها را حداکثر ۱۰ روز در هر ماه برگزار کنیم ولی چون این دوره، دوره اول است و همینطور به دلیل همزمان شدن با ماه رمضان، جدولمان قدری کش آمده است. یعنی برخی از کارگاهها مدت بیشتر از زمان ۱۰ روزه مورد نظر را خواهند داشت که البته تعداد این کارگاهها زیاد نیست.» ترکیب مربیان هم از دیگر نکات جالب توجه در این همایش است. جلال تهرانی در این باره نیز میگوید: «با توجه به اینکه تاکید ما بر مباحث ساختاری است، در درجه اول ملاکمان برای صلاحیت افراد، قابلیتهای تکنیکی و مهارتهای فنی آنان است. بدیهی است استادانی که تجربه بیشتری دارند، از مهارتهای بیشتری نیز برخوردارند اما چون کارگاههای ما خیلی جزیینگرانه است، استادان جوانتر هم میتوانند کارگاههای جمع و جورتری را که به آن تسلط دارند، برگزار کنند.»
داشتن زمینه قبلی الزامی است
محمد رضاییراد یکی از استادانی است که در این همایش با کارگاه «دیالوگ – موقعیت نمایشی – ریتم» حضور دارد. مانند دیگر استادان، موضوع کارگاه را خودش انتخاب کرده و درباره این انتخاب میگوید: «در تئاترمان خیلی از این واژهها استفاده میکنیم اما تعریف درستی از آن نداریم. برای اینکه کارگاه ما از تئاتری صرف بیرون بیاید و جنبه عملی هم پیدا کند، هنرجویان در این چند ساعت مطالبی را هم مینویسند.»
رضاییراد، خود به خوبی به این نکته هم واقف است که: «اینها هم آشنایی کلی خواهد بود، چون نمیتوان موضوعاتی مانند ریتم و تفاوت دیالوگ و مکالمه را در یک جلسه چندساعته آموزش داد ولی با این حال چون حس میکردم این موضوعات نیاز ماست، فکر کردم بد نیست زمینهای برای آشنایی بچهها فراهم کنیم.» نویسنده نمایشنامه «رقصی چنین»، «بازگشت به خوان نخست»، «گزارش خواب»، «روز شغال» که این روزها با برگزاری برنامه «۳۰هنرمند، ۳۰ پرفورمنس، ۳۰ روز» در گالری «ایست» نشان داده به تجربه در دیگر فضاهای هنری علاقهمند است، نمیداند کارگاهش برای چه تعداد هنرجو برپا خواهد شد اما کاملا به این موضوع تاکید میکند که: «شرکتکنندگان در این کارگاه باید زمینهای قبلی در آشنایی با تئاتر به ویژه ادبیات نمایشی داشته باشند. هر چند که پیشاپیش نمیتوان سطح علمی و عملی هنرجویان را پیشبینی کرد.»
کلیگویی راه به جایی نخواهد برد
علی اصغر دشتی هم از دیگر هنرمندانی است که در اولین همایش حضور دارد. او که بیشتر به عنوان کارگردانی نوجو و تجربی شناخته میشود، کارگاه «میزانسن به مثابه عمل یا اندیشه» را برگزار میکند. موضوعی که جزو زیرشاخههای کارگردانی است و دشتی میکوشد تا در این کارگاه شرکتکنندگان را به شکل عملی با این موضوع آشنا کند: «تلاش میکنیم هنرجویان به شکلی عملی حوزه میزانسن را درک و تجربه کنند.» او کارگاهش را برای هنرجوانی برگزار میکند که تجربههایی در زمینه کارگردانی داشته باشند حتی اگر این تجربهها خیلی ناچیز باشد یا حتی فراتر از تجربههای اولیه دانشجویی نباشد. اما به هر حال داشتن تجربههای نیمبند لازمه حضور در این کارگاه است. این کارگردان تئاتر که نمایشهایی مانند «ملانصرالدین»، «پینوکیو»، «دن کیشوت» یا «شازده کوچولو» را در کارنامه کاری خود دارد، مانند دیگر همکارانش معتقد است که کلیگویی در آموزشهای تئاتری ما راه به جایی نخواهد برد. دشتی هم با نگاه جزيینگرانه این کارگاهها موافق است: «در آموزشهایمان نوعی کلیگرایی داریم که کمکی نمیکند بلکه همه را دچار نوعی عمومینگری میکند که چندان کمکرسان نیست در حالی که هر حیطهای ظرایفی دارد که نیازمند تجربههای متفاوت است. ویژگی این کارگاهها در این است که نگاه جزییتر به موضوعات دارند.» دشتی نیز مانند رضاییراد معتقد است: «شرکتکنندگان در این کارگاهها باید آشنایی اولیهای با این موضوع داشته باشند، چرا که با داشتن این تجربههاست که این کارگاه بیشتر به کار آنان میآید.»
هیچ کس با تئوری، نمایشنامهنویس نمیشود
در میان تمام نامها و عنوانها حسین کیانی با برپایی کارگاه «از ایده تا پیرنگ»، «از پیرنگ تا نمایشنامه» و «از نمایشنامه تا اجرا» که هر یک به مدت ۱۰ ساعت برگزار میشود، یکی از طولانیترین کارگاههای این همایش را برگزار میکند. او این کارگاه را این هدف برگزار میکند که هر یک از شرکتکنندگان در آخرین مرحله، نمایشنامه کاملی بنویسند. او درباره تعداد جلسههای کارگاهش میگوید: «کارگاه من درباره نمایشنامهنویسی است ؛ مبحثی نیست که بتوان در تعداد جلسات کم به نتیجه رساند. کوشیدم تعداد ساعاتی را در نظر بگیرم که مراحل شکلگیری یک نمایشنامه کامل را طی کنیم. در این شیوه هنرجویان به مدت دو، سه ماه درگیر میشوند و در پایان هم متن کاملی مینویسند.» هرچند نویسنده و کارگردان «مضحکه شبیه قتل»، «تکیه ملت»، «همسایه آقا» و ... هم متعقد است هنرجویان با داشتن زمینه قبلی نمایشنامهنویسی کمک میکنند کار بهتر پیش برود اما بیشتر از زمینه، استعداد و علاقه شرط اصلی میداند: «طبیعتا اگر بچهها زمینه قبلی داشته باشند، لازم نیست همه چیز را از ابتدا شروع کنیم و میتوانیم از مقدمات بگذریم.»