تئاتر «پیرمرد و استخر» اثر «مایک بربیگلیا» نگاهی پرتشنج بر میرایی است
نویسنده ی «در خواب با من قدم بزن» و «تازه وارد» بهترین اثرش تا به امروز را خلق می کند.
مایک بربیگلیا همیشه در آثارش به مرگ می پردازد. «خدا را شکر به خاطر لطیفه ها» مرگ کمدی است، «تازه وارد» تغییرات زندگی زناشویی بعد از تولد فرزند را نشان می دهد، «در خواب با من قدم بزن» در مورد تجربه ی بیرون پریدن خود او از پنجره ی طبقه ی دوم است و «دوست پسر دوست دخترم» در مورد زمانی است که یک راننده ی مست او را زیر گرفت. اما «پیرمرد و استخر» که در حال حاضر در برادوی روی صحنه است، بی کم و کاست ترین روایت او از مرگ و بهترین اثر او تا به امروز است.
اتفاقات «پیرمرد و استخر» در ادامه ی «تازه وارد» است. وقتی دخترش «اونا» سه ساله شده، مایک متوجه می شود که وضعیت سلامتی اش وخیم است. دیابت نوع دو، احتمال حمله ی قلبی، سرطان مثانه و اختلالات خواب باعث می شود به توصیه ی پزشک و به خاطر عشق به همسر و دخترش، شروع به شنا کند.
سازگاری بربیگلیا با مخاطب و کارگردانی ماهرانه ی باریش (که تمام آثار بربیگلیا را کارگردانی کرده) باعث شده «پیرمرد و استخر» نقطه ی اوج همکاری این دو نفر باشد. انسجام بیشتر متن، طنز زیرکانه تر، روایت صادقانه و سرشار از احساسات حقیقی، این اثر را از آثار دیگر این نویسنده متمایز می کند.
«آرون کاپ» نورپرداز و «هانا اِس کیم» طراح پروژه، یک منحنی یکپارچه از کاغذ گراف را به شکل کف آبی رنگ استخر درآورده اند که صحنه را دو نیم کرده و «تونی لسلی جیمز» لباسی آبی رنگ با طرحی شبیه کف استخر به تن بربیگلیا می کند.
در گفتگویی با «دیوید گوردون» از تئاتر مانیا، بربیگلیا اذعان کرده که برای یافتن حقیقت در تجربیات تلخ و نزدیک به مرگ، از دو اثر الهام گرفته: «بخش پیچیده» از مارتین موران که روایت تجربه ی مورد تجاوز قرار گرفتن نویسنده است و «زنده روی افق» اثر ریچارد پرایر که در مورد ساخت کوکائین خالص و آتش گرفتن در اثر آن است. او معتقد است برای طنزآمیز کردن یک تجربه ی خطرناک، باید واقعیت آن را نشان داد.
«پیرمرد و استخر» هم به واقعیت پاییند است. بعد از دیدن اثر حس می کنید که بربیگلیا را برای اولین بار دیده اید. باید دید که این نویسنده بعد از این چه آثاری خلق خواهد کرد.