ورود

عضویت



نقد «خون دماغ»: آشتی با ارواح زیرشیروانی

نقد «خون دماغ»: آشتی با ارواح زیرشیروانی

 

کاوش شرح حال گونه‌ی آیا اوگاوا از طریق اعترافات صمیمانه، مرزهای عشق و تعهدات خانوادگی را محک می‌زند.

به نقل از روزنامه‌ی نیویورک تایمز، آیا اوگاوا در تئاتر «خون دماغ»، که از تاریخ ۲۸ آگوست در سالن تئاتر کلِر تو در منهتن اجرا خواهد شد، آنقدر در عمق خاطراتش کنکاش می‌کند که تعجبی ندارد کسی خون دماغ شود. سازنده‌ی این اثر با سبک کردن بار پشیمانی‌های خود، تماشاچیان را هم به این کار وا می‌دارد اما شاید همه برای آنچه با آن مواجه خواهند شد، آماده نباشند. اگر چه ممکن است بعضی تماشاچیان علاقه‌ای به مواجهه با افکار خصوصی‌شان نداشته باشند، اما همین حضور در سالن، حتی با سکوت و سکون، به معنی مشارکت آن‌ها در این نمایش است.Screen Shot 1401 05 26 at 13.32.20

اوگاوا روی صحنه می‌آید، خودش را معرفی می‌کند و می‌گوید که «خون دماغ» از کاوش شکست شروع شده. چهار بازیگر که در راهروها ایستاده‌اند، یکی یکی جلو می‌آیند و شکست‌های خودشان را به اختصار شرح می‌دهند. شرح این خاطرات بُعد دیگری به نمایش می‌دهد و نشان می‌دهد که افراد روی صحنه هم انسان و جایزالخطا هستند.

پسر پنج ساله‌ی اوگاوا در سفری خانوادگی به ژاپن در حالی بیدار می‌شود که بینی‌اش خونریزی کرده و تختش غرق خون است. اوگاوا نقش پسر و پدرش را خود بازی می‌کند اما نقش خودش را به چهار بازیگر دیگر داده تا غرایز و صداهای متعدد ذهنی یک انسان را نشان دهد. او فرزندانش را برای دیدن سرزمین اجدادی‌اش ژاپن به آن سر دنیا برده اما به نظر می‌رسد که سفر اصلی پیدا کردن ماهیت وجودی خودش است.

چنین حس سردرگمی برای مهاجران آشنا است. خودکاوی اوگاوا او را به رابطه‌ای که با والدینش داشته بر می‌گرداند و پیدا کردن خانه از آشتی با ارواح زیرشیروانی آغاز می‌شود. او با پرسش‌هایی در مورد میرایی، بخشش و تعیین سرنوشت داستان فقدان خود را روایت می‌کند و با تأکید بر تجربیات دردناک باعث می‌شود پرسش‌هایی که بی‌پاسخ مانده‌اند ذهن شما را درگیر کنند.

درباره نویسنده

مریم امیری

مریم امیری

۲۷ ساله، هنرجوی تئاتر، مترجم و خبرنگار افتخاری مکتب تهران