این گفتوگو در هفتهنامهی «مهر»، ۲۸ تیرماه ۱۳۸۲، شمارهی ۷، چاپ شده است.
دنیای مبهم تکسلولیها
گفت و گو با جلال تهرانی، کارگردان «تکسلولیها»
هفتهنامهی «مهر»، ۲۸ تیرماه ۱۳۸۲، شمارهی ۷
هادی جاودانی
اشاره:
«جلال تهرانی» از نمایشنامهنویسان و کارگردانان جوان است که در سالهای اخیر با چند نمایش توانست توانایی و استعداد خود را به اثبات برساند. اجرای موفق نمایش «مخزن» در تالار مولوی و پس از آن نمایش «نهفرتیتی» در سالن شماره ۲ تئاتر شهر مقدمات موفقیت جلال تهرانی بود و با نمایش «تکسلولیها» گامی به پیش نهاد. نمایش «تکسلولیها» در حال حاضر در تالار مولوی به روی صحنه است.
ابتدا دربارهی این نمایشنامه بگویید.
از مجموعه نمایشنامههای کوتاه خودم است. من یک مجموعه از نمایشنامههای کوتاه و دو نفره با همین نام داشتهام که در موقعیتهای مختلفی اتفاق میافتد. ابتدا تصمیم گرفتیم چند تا از این اپیزودها را کار کنیم و بعد به تدریج سعی کردیم آنها را در هم تنیده کنیم و تعریف تازهای از ترکیب آنها به وجود بیاوریم، در عین اینکه هر کدام از اپیزودها داستان مستقل خود را داشته باشد. یک تعریف جدید در درون اینها هست که هیچ ربطی به تکتک اپیزودها ندارد، ولی در مجموع آنها را به هم پیوند میدهد.
چرا سه اپیزود انتخاب کردید؟
ما کارمان را با پنج اپیزود شروع کردیم و به تدریج و در طول چند ماه تمرین، دو اپیزود حذف شد. خیلی هم به این دلیل دلمان سوخت.
دو اپیزود چرا حذف شد؟
دلیلاش ظرفیت مخاطب برای تحمل یک تئاتر است که معمولا از یک یا دو ساعت تجاوز نمیکند. پنج اپیزود حدود دو ساعت و نیم طول میکشید و مجبور شدیم آن را کوتاه کنیم. البته این سه اپیزود باقی مانده نیز مشکلی ندارد و مستقل است.
گفتید مخاطب امروز تحمل دیدن نمایش طولانی را ندارد؛ اگر ما جذابیت لازم را ایجاد کنیم، باز هم این امکان وجود ندارد که بتوانیم یک نمایش طولانی برای تماشاگر به اجرا بگذاریم؟
من ادعا میکنم ما میتوانیم یک نمایش پنج ساعته برای تماشاگر اجرا کنیم، ولی به امکانات لازم برای به اجرا درآوردن آن هم نیاز داریم.
ما الان در اجرای کار خودمان با گرمای سالن مشکل داریم و تماشاگر از بودن در سالن کلافه میشود. ما نمیتوانیم بگوییم تئاتر یک هنر یک سویه است که فقط اجرا کردن است. نه، تئاتر رابطهای دو سویه دارد. مخاطب ما هم در تألیف دخیل است و باید امکانات رفاهی خوب برای او آماده باشد.
داستانها در طول تمرینات در داخل هم تنیده شدند یا قبل از شروع تمرین آنها را به این فرم درآورده بودید؟
ما ابتدا میخواستیم اپیزودها را پشت سر هم اجرا کنیم، ولی به تدریج و در طول تمرین به این نتیجه رسیدیم که اپیزودها فضاهایی دارند که میتوانند به هم پیوند بخورند، از طرف دیگر، بضاعت مخاطب در تماشای یک نمایش طولانی نیز مدنظرمان بود. همچنین به نظرمان رسید کار اپیزودی در فرهنگ ایرانی خیلی پذیرفته نیست.
چه تغییراتی در اصل نمایشنامهها ایجاد شد؟
تغییرات خیلی کم بود، بیشتر حذف بود. بخشهایی را که فکر میکردیم در این تعریف کلی قرار نمیگیرند، حذف کردیم. گاهی نیز بخشهایی را اضافه کردیم تا بتوانیم بین دو اپیزود پیوند ایجاد کنیم. اما در کلیت آن آثار کوتاه تغییری به وجود نیاوردیم.
اگر هر اپیزود را یک دایره به حساب بیاوریم، آیا این تعمدی است که ما ندانیم کدام دایره بر دیگری محاط است؟ یا به شکل دیگر، کدام اپیزود در روایت و زمان، اپیزود دیگر را در بر میگیرد؟
تعمدی اگر بوده، در تداخل دنیای این نمایشنامههاست و اتفاقا ما در نظر داشتیم همهی اجزا و عناصر این نمایش در موضع مولف قرار بگیرند و به تدریج که به اجزا میرسیم نتوانیم تعیین کنیم کدامیک از این دنیاها راوی دنیای دیگر است. این دنیاها یکدیگر را روایت میکنند و «تداخل» عنصر اصلی ابهامآنهاست.
خود شما در اجرای متن تا چه حد موفق بودید؟
این قضیه نسبی است.
درباره کارهای بعدیتان بگویید.
قرار است نمایش «هی مرد گندهـ» را در برنامهی عصری یا نمایش اجرا کنیم.