نقد تئاتر روزی روزگاری(در کره): ماوا یافتن در اساطیر کرهای
تئاتر دنیل کی ایزاک اکران جهانیاش را با کمپانی مایی آغاز میکند.
از قدیم الایام، اساطیر تسلی بخش انسانها در دوران سختی بودهاند. افراد زیادی در زمان بروز مشکلات به هومر، شکسپیر، تالکین یا رولینگ پناه میبرند اما شخصیتهای «دنیل کی ایزاک» در تئاتر روزی روزگاری (در کره) شجاعت را در سنتهای ادبی کره جستجو میکنند.
نمایش با دو سرباز شروع میشود که در میان انفجار خمپارهها، یکدیگر را در آغوش گرفتهاند. آنها در ذهنشان به داستان برادران هیونگ بو و نول بو پناه میبرند که دومی در نهایت به خاطر حرص و بیدادش مجازات میشود. صحنهی بعد سه زن را نمایش میدهد که به افسانهی شیم چیونگ و ملاقات قهرمانانهاش با پادشاه دریا پناه میبرند. در صحنهی بعد، چیونگ در غاری پناه میگیرد و دوستان خیالیاش داستان عشق زنی بافنده و مردی چوپان را برایش روایت میکنند. کمی بعد در حالی که زنی دیگر مشغول داد و بیداد است، چیونگ پشت پیشخوان مغازهی خوار و بار فروشیاش پنهان شده و این فرصتی عالی برای روایت نسخهی کرهای شنل قرمزی به دست میدهد. صحنهی آخر در نیویورک امروزی اتفاق میافتد و جیلیان مکالمهای را با مادرش نقل میکند که به خاطر همجنسگرایی او را مذمت کرده. اما به نظر میرسد به خاطر درک سختیهایی که نسل قبل از او ناچار به تحمل آنها بوده، جیلیان از مخالفتهای مادرش خشمگین نیست.
به نقل از زاکری استوارت از تئاتر مانیا، ایزاک با هنرمندی تمام داستان ۹۰ سال از زندگی یک خانوادهی کرهای را در قرن ۲۰ به گونهای روایت میکند که بسیار گیراتر از افسانههایی باشد که در آنها پناه میگیرند.
کارگردان این اثر، «رالف بی پینا»، هم این تصویر صادقانه از خانواده و مشکلاتش را بی کم و کاست روی صحنه آورده. هر هفت بازیگر بدون نمایش احساسات اغراق شده و با بهرهگیری از شوخ طبعی کرهای، اجراهایی متعهد به نمایشنامه دارند. طراح صحنه و لباس، نورپرداز، طراح صدا و سایر عوامل هم دست به دست هم دادهاند تا اجرایی شگفتانگیز و دلپذیر از این اثر روی صحنه بیاید.
در داستانهای پریان کرهای هیچ پایان خوشی وجود ندارد؛ افراد فقط به زندگی ادامه میدهند. گاهی نجات یافتن تنها چیزی است که میتوانید به آن امید داشته باشید زیرا افراد بسیاری حتی از آن هم بی بهرهاند.